الان فقط این حسو دارم
که
لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام مستم
باز می لرزد دلم دستم
کاش میشد ببینمت زودتر
زودتر
و زودتر از همیشه
می دونم توام به این دیدن نیاز داری
پس بیا
--------------------------------------------
زخمی تراز همیشه، از درد دل سپردن
سر خورده بودم ازعشقِ،در انتظار مردن
با قامتی شکسته، از کوله بارغربت
درجستجوی مرهم، راهی شدم زیارت
رفتم برای گریه، رفتم برای فریاد
مرهم مراد من بود،کعبه تو رو به من داد
ای ازخدارسیده، ای که تمام عشقی
درجسم خالی من، روح کلام عشقی
ای که همه شفائی،درعین بی ریایی
پیش تو مثل کاهم ، تو مثل کهربایی
هرذره از دلم را،با حوصله زدی بند
این چینی شکسته، از تو گرفته پیوند
ای تکیه گاه گریه، ای هم صدای فریاد
ای اسم تازه من،کعبه تو را به من داد
من زورقی شکسته ام ،اما هنوز طلائی
طوفان حریف من نیست،وقتی تو ناخدایی
بالاتر از شفائی،از هر چه بد رهایی
ای شکل تازه عشق،تو هدیه خدایی
با تو نفس کشیدن ،یعنی غزل شنیدن
رفتن به اوج قصه،بی بال و پر پریدن
ای تکیه گاه گریه،ای هم صدای فریاد
ای اسم تازه من ،کعبه تو را به من داد
بالاتر از شفائی،از هر چه بد رهایی
ای شکل تازه عشق،تو هدیه خدایی
از بیت بیتش لذت بردم
واقعا محشر بود
دل بزرگی داری
امیدوارم حال صاحب اون دل لیاقتشو داشته باشه
انتظار چیزی قشنگیه
وامید به رسیدن اون روزی که انتظارشو میکشیم قشنگتر
امیدوارم به زودی انتظارت به پایان برسه
چقدر خاطره این شعر داره لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام مستم
باز می لرزد دلم دستم
من عکس همه معتقدم که : امیدوارم لیاقت این بزرگی رو داشته باشی