پرستیدنی

یادداشت های من

پرستیدنی

یادداشت های من

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست

و ... 

همیشه به این به چشم یه شروع نگاه می کنم 

و نه یه پایان 

 

زیباترین لحظه هایی رو که همیشه منتظرش بودم 

رسیده بود و می رسه و خواهد رسید 

 

حتی این بار خداحافظی هم سخت نبود دیگه 

امیدم زیادی بالا رفته 

و اینو دوس دارم 

 

مدت ها بود تنها چیزی که داشتم تلاش بود و تلاش 

شاید الان دارم مزد همونارو میگییرم 

و مزد وفاداری 

 

این روزها بیشتر حس مردانگی می کنم

و حس بودن 

 

گاهی زیاد گاهی زیادتر 

اما همیشه دلم برایت تنگ است 

 

همان قصه دیو و دلبریم 

که کم کم دل من شروع به آب شدن می کند 

 

و من..... 

 

شاید همون رویای کودکی باشه که برگشتی 

رویایی که هیچ چیز سیاه و بدی توش نبود 

 

حالا که از تلاش نتیجه خوبی گرفتم تلاشمو بیشتر و بیشتر می کنم 

 

شاید نتونم همونی شم که می خوای 

اما می تونم همونی شم که باید بشم 

 

و من دیدم ... 

 

زیباتر از همیشه بودی 

و مرا خوشبخت تر از همیشه کردی 

آنقدر داغ بودم 

که سرمای تکه های یخ نیز 

تنها مرا بیشتر آتش می زد 

پری کوچک قصه های من 

تو اکنون هستی و  

رخ می نمایی 

 

و من دیدمت.... 

 

سلام 

------------------------------------ 

 

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست

سلام بر روی ماه تو، عزیز دل سلام از ماست

 

تو یک رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی

شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه میخواهی

 

من آن خاموش خاموشم که با شادی نمی جوشم

ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمی پوشم

 

تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی

نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی

 

مرا دیوانه می خواهی ز خود بیگانه میخواهی

مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه میخواهی

 

شدم بیگانه با هستی ز خود بیخود تر از مستی

نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه می خواستی

 

بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن

شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن

 

بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر

نمی ترسم من از اقرار گذشت آب از سرم دیگر

 

سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا برجاست

سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست

نظرات 5 + ارسال نظر
دیبا یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:58 ق.ظ

در کنارم بودی و دیگر به دیر آمدنت نمی اندیشیدم!


قبل امدنت همین آهنگ رو شنیدم با خودم فکر کردم ای کاش محمد این آهنگ رو
می خوند برام
مرسی
که منو می خونی

نسیم سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:17 ق.ظ

نمی دونم چی باید بگم...
قشنگه...

ممنون
شاید متنای قشنگ تری هم باشه

دلارام سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:35 ق.ظ http://delaram360.blogsky.com

سخت آدم با یاد و خاطره زندگی کنه.
تو میتونی همونی بشی که باید باشی .

پرنده خارزار سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:30 ب.ظ http://parandeyekharzar.parsiblog.com

چقدر دوست داشتم این شعر رو و چقدر ذوق کردم از شعر، اینجا، نتیجه.... نمیدونم کهنه عشق داشتن خیلی خوبه. خیلی خوب و تلخه. خیلی تلخه

Mermaid پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:51 ب.ظ http://mermaid-12.blogsky.com/

چرا این روزها بیشتر حس مردانگی می کنی؟

این حس کم میومد سراغم
اما الان شاید چون واقعا مرد شم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد