پرستیدنی

یادداشت های من

پرستیدنی

یادداشت های من

منو حالا نوازش کن که این فرصت نره از دست

بهم گفتی خیلی وقته آپ نکردم 

منم قول دادم که آپ کنم 

 

خوشحالم که قراره به زودی ببینمت 

حرف واسه گفتن زیاده و زمان هم منتظره که مس باد رد شه 

 

فکرش هم آدمو یه جوری می کنه 

 

باشه که یه روزی بقیه این پست رو میام و رو در رو میگم 

 ... 

ددپ 

---------------------------------------------- 

 


منو حالا نوازش کن که این فرصت نره از دست 

شاید این آخرین باره که این احساس زیبا هست

منو حالا نوازش کن همین حالا که تب دارم

اگه لمسم کنی شاید به دنیای تو برگردم

 

هنوزم میشه عاشق بود تو باشی کاره سختی نیست

بدون مرز با من باش اگر چه دیگه وقتی نیست

نبینم این دَم رفتن تو چشمات غصه میشینه

همه اشکاتو میبوسم میدونم قسمتم اینه

 

نظرات 8 + ارسال نظر
یک زن یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:30 ق.ظ http://radepayeman.blogsky.com

ممنون از حضورتون.
خیلی ها بهم میگن بخش نظراتم بهتره و اونو به تالار گفتمان شبیه کردن.
اونهایی که پاسخ های طولانی از من دریافت میکنن دوستان صمیمی و قدیم من هستند که کاملا همدیگه رو میشناسیم.
بازم ممنونم که اومدی و مشغول خوندنید.
موفق باشید دوست عزیز.

یک زن یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:31 ق.ظ

من متوجه مفهوم نامه خصوصی تون نشدم دوست عزیزم...!
میشه بگید انتظار چه جوابی رو نداشتین؟
ناراحتتون که نکردم؟
چون من قصدم توضیح بود فقط.
اگر هم تازه گی ها کم مینویسم علت خاصی نداره...البته کمی به عمد از وبلاگ دور شدم...چون هر چه بیشتر تو وبلاگم حضور داشته باشم دوستانم هم حضور خواهند داشت و اونوقت وبلاگم میشه تالار گفتگو .من سعی کردم جلوی این کار رو بگیرم.

ناراحت ؟
صرفا تشکر کردم از این که برام ارزوی موفقیت کردین
و گفتم توقع ندارم اون جوابی که به دوستاتون میدین به منم همونقدر طولانی بدین

نسیم یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ب.ظ

گاهی انتظار با همه سختیهاش خیلی شیرین میشه
شاید حتی شیرین تر از لحظه ای که منتظرش بودیم...

گاهی انتظار شیرین لذتا رو داره
گاهی بدترین دردا
اصلا این حس حد وسط نداره

یک زن یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:48 ب.ظ

ممنون.

Mermaid دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:46 ب.ظ http://mermaid-12.blogsky.com/

مرسی از کامنتتون
درسته یکی از معانی Mermaid پری دریایی هست، اما به نظرم لووس بود ، زن ماهی رو بیشتر پسندیدم که اونم جز معانیش بود

یک زن چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:01 ب.ظ http://radepayeman.blogsky.com

دوست عزیز...
کامنت تون رو خوندم...دارای شاخه های زیادی بود...گاهی توش ازم سوال کرده بودید...گاهی دلداری بهم داده بودید...گاهی راهنمایی کرده بودید...و....و اینکه کلا یه کامنت پر بار بهم دادی.
نوشته بودی که وسواس دارم...دقیقا همینطور ِ...یا بهتر ِ بگیم تنوع طلب هستم از نوع مفیدش.
تغییر رو دوست دارم و این تغییر بهم روحیه بهتری میده.
برای همین گاهی همه چیز رو بهم میریزم تا از تو بسازمش.
این قانون تو وبلاگم هم صدق میکنه.
یه مطلب دیگه هم بگم و رفع زحمت کنم :
برام مهمه که لینک هام یا خواننده هام چه اشخاصی هستند و با چه کسانی در ارتباط هستند....من خیلی از کامنت هام رو تایید نمیکنم فقط به خاطر اینکه با وبلاگ های نا مناسبی در حال گفتگو هستند و من نمیخوام ادرس وبلاگم وارد اینجور موقعیت ها بشه...نمیدونم چرا این موضوع رو مینویسم...شاید برای این باشه که شما کامنت جامعی بهم دادید و من هم دارم همان کار رو میکنم.
بهر حال دوست عزیز ممنون به خاطر دلگرمی هات و به زودی بر میگردم.
روزها و شب های خوبی داشته باشید.

ممنون از نظرتون
نظر من این همه نبود

نسیم شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:02 ق.ظ


دلتنگی بد نیست ، یادگاری است از آنانی که داریم و دورند . . .

اما یادگاری می تونه چزای بهتری باشه
مس محبت

khastgah شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:06 ب.ظ

چه دیر به دیر آپ می کنی
کم کم دیگه داره یادم می ره
همچین بلاگی هست

من آپم
یه سفر داشتم به تهران

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد