پرستیدنی

یادداشت های من

پرستیدنی

یادداشت های من

شب...صبح

شب

با تمام لبخند های مادرگونه اش

منو تو را در یکدیگر غرق می کند


و صبح

باز هم برای هم غریبه ایم



نظرات 5 + ارسال نظر
دهان پاره یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:44 ق.ظ http://dahanpare.blogsky.com/

خوب به دلیل این که از بیان هیچ کلامه ای ترس ندارم

آدم از بیان حقیقت نباید بترسه
اما همه چیزو همه جا نمی شه گفت. میشه ؟

دهان پاره یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:56 ق.ظ http://dahanpare.blogsky.com/

هیچ چیز غیر ممکن نیست
اگر انسانی حرفی برای گفتن داشته باشه به خودش خیانت میکنه اگر بیان نکونه . تا کی باید نگران جا و مکان باشیم برای گفتنی هامون؟

ارزش هر کس به حرف هایی است که برای نگفتن دارد (دکتر علی شریعتی)
من منظورم این بود و گرنه این حرف شما درسته

khastgah یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:23 ق.ظ

غریبه
غریبه تر از دیروز

آره
اما چرا من بیشتر از دیروز دوستش دارم؟
شما می دونین ؟

دهان پاره یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:34 ق.ظ

بله ٬ اما اگر قرار ارزشهای انسانی با بیان عقاید آدم بره زیره سوال بهتر که .....
ناله را هر چه میخواهم پنهان دارمش
سینه میگوید که من تنگ آمدم فریاد کن

نسیم سه‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 07:10 ب.ظ http://maahaak.blogfa.com

شد کوچه به کوچه جستجو عاشق او
شد با غم و گریه روبرو عاشق او
پایان حکایتم شنیدن دارد
من عاشق او بودم و او عاشق او

سلام
امیدوارم همه چی برات روبه راه بشه
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد