پرستیدنی

یادداشت های من

پرستیدنی

یادداشت های من

تنهایی ...چقدر با لویال هم خانواده است

از صبح دارم این شعرو با خودم تکرار می کنم


من اینجا بس دلم تنگ است

و هر سازی  که می بینم  بد آهنگ است

بیا ره  توشه  برداریم

قدم  در راه  بی برگشت  بگذاریم

ببینیم آسمان  هر کجا آیا همین  رنگ است ؟


بازم میگی که دیوونه ام

می دونم


اما واقعا همه چی اینجا اهنگش بده

یه صدا می خوام که با گفتن اسمم آرومم کنه


ددپ (با حالت الان بخون)

نظرات 5 + ارسال نظر
خاستگاه شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:25 ب.ظ

صداش خوبه بگو
بیاد اسم ما رو هم صدا بزنه
اینجا که هیچ صدایی نیست
نه بد
نه خوب

آره
من با صداش آروم میشم

تو رو نمی دونم
اما منو که چون می دونه خیلی دوس دارم هیچ وقت اسممو صدا نمی زنه

مریم شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 04:15 ب.ظ http://www.soutak.blogsky.com

سلام
ممنون که سر زدی
در ضمن خدا نکنه دلت بگیره که یکی بخواد واست یه مطلب بذاره
خدا کنه هیچوقت دل عزیزت نگیره
بازم بیا

وقتی آدم تنهاست
اتومات دلش میگیره. ما آدما دلمونو اینجوری بار اوردیم
شاید به ظاهر نه.
اما دلم خیلی وقتا تنها میشه

دهان پاره یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:16 ق.ظ http://dahanpare.blogsky.com/

مرسی دوست عزیز موفق باشین

دهان پاره یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:32 ق.ظ http://dahanpare.blogsky.com/

شباهت چی رو متوجه نشدین من متوجه منظورتون نشدم

شباهت اسم و وبلاگ رو

شقایق چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:23 ق.ظ http://parandeyekharzar.parsiblog.com

سنگینی رابطه جایی که رابطه باید راحت و نرم باشه. سنگینی که نمی فهمیم. انتظار بی حاصل. اره؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد