پرستیدنی

یادداشت های من

پرستیدنی

یادداشت های من

لویال... حتی در کار

امروز یه سری قولا بهش دادم

از همون لحظه هم رفتم دنبالش


می دونم که سر همه قولام بهش بودم و هستم


اما کسی می دونه که چطور میشه به یکی رسید

وقتی همه چیز داره دست به دست هم میده که اونو از تو بگیره؟


اونم یه قولی داد که دیگه هیچ ترسی برای تلاش کردن نمونده


اینجا همیشه میام واسش می نویسم

اما دوس دارم خبرای خوش باشه واسش


فعلا می رم که امشب اگه کارامو نکنم یه تیکه ای میندازه

خیلی دوس دارم دونم تیکش چیه

اما بهتره که انجام بدم کارامو


ددپ (این مخفف چیه؟)

لویالتی در عشق

هر روز آرامش من داره یشتر میشه

و اون ترسی که داشتم کمتر و کمتر...


الان دیگه می تونم واسه داشتنت از خودمم حتی مایه بذارم

الان می تونم منم صاحب رویابشم


و الان می تونم به این فکر کنم که واقعا هستم

حتی اگه نفس هم نکشم بازم هستم


چون داری منو به بودن دعوت می کنی


ممنون

چون به من چیزی دادی که هر چی بیشتر میشه منم زنده تر میشم

چیزی که همیشه داشتم اما الان داشتنشو حس می کنم

چیزی که اسمش اینه

امید



روزگارت باشد شیرین. شاد باش..... دست کم یک شب تو هم فرهاد باش

این همه حرف بهش گفتم

می دونی تنها حرفش چی بود ؟


این که حالا چرا نمیای ؟



یه کمی انتظار داشتم درکم کنه

که من می خوام اگه میام جوری باشه که نه خاطره ای باشه نه حسرتی


می خوام واقعا باشم

من خیلی نزدیکم

خیلی


اما چرا منو نمی بینه ؟

اگه بگی دیوونه ای حقمه. اما لویال هستم

چیزی به نام غم دیگه توی من وجود نداره

اما تردید چرا


ازعشقم مطئنم

هیچ وقت این همه مطمئن نبودم

بهش ایمان دارم و می دونم که عین خوشبختیه


هیچ کس مس اون شبیه من نیست

علاقه هامون. اخلاقامون . سلیقه هامون

حتی رویاهامون عین همه

جوری که هنوز نشده که بعد از این همه سال و این همه اتفاق مختلف

که هر کدومش می تونست یه زندگی رو خراب کنه

بتونیم دل بکنیم


حالا از همیشه بهم نزدیکتره

جوری که فقط کافیه دستمو دراز کنم


حالا دستمو دراز کردم

بعدش چی؟ بازم همون یه بار بودن ‌؟ یه خاطره که تا آخر عمر فقط بهم نشون بده که کی ام ؟

نه این دفعه اگه اون اتفاق بیفته واقعا تا اخر عمرم داغون میشم


مگه اون دفعه چی شد که این چند سال اینجوری کرد منو ؟

می خوای بدونی چه جوری ؟

همه این چند سال روبا خاطره زندگی کردم. با یه رویا که آخرش به همونجا می رسید

باعث می شد تلاش کنم اما همیشه یه خاطره بود

شاید برای فرار از همون خاطره بود که اون اشتباه بچگانه رو کردم


دیگه نمی خوام این واسم یه خاطره باشه

نه

من تصمیم گرفتم و دستمو زدم به زانوهام

می دونی که وقتی تصمیم بگیرم یعنی چی

پس من دست یا علی دادم


دیشب با یه نفر دعوای بدی کردم

اینکه همش می گفت چرا تهران رو کنسل کردی

منم به اون نتونستم بگم

اما به تو میگم

به خاطر تو بود

می خوام اگه میام واقعا بیام

اما زودی میام

زودتر از اونی فکرشو بکنی

I wanna date you

چی بگم که این روزا داری چی باهام می کنی

آخه چرا من ؟؟؟؟

مگه چیکار کردم ؟؟؟ غیر از این بود که هر کاری دوس داشتی کردم؟

آخه این انصافه ؟؟




چرا اینقد آرومم می کنی که دیوونه شم بخوام بپرم تو بغلت ؟؟