پرستیدنی

یادداشت های من

پرستیدنی

یادداشت های من

تنهایی ...چقدر با لویال هم خانواده است

از صبح دارم این شعرو با خودم تکرار می کنم


من اینجا بس دلم تنگ است

و هر سازی  که می بینم  بد آهنگ است

بیا ره  توشه  برداریم

قدم  در راه  بی برگشت  بگذاریم

ببینیم آسمان  هر کجا آیا همین  رنگ است ؟


بازم میگی که دیوونه ام

می دونم


اما واقعا همه چی اینجا اهنگش بده

یه صدا می خوام که با گفتن اسمم آرومم کنه


ددپ (با حالت الان بخون)

تقدیم به ناراحتی های یک فرشته...

آن شب دلم گرفت , از پوچی خیال
آن شب یکی شدم , با لحظه محال

دردی به نام تو , من را فرا گرفت
دردی به رنگ یاد , در لحظه ملال

در من ترانه ای بی انتها شدی
در من رمیده ای , مانند یک غزال

تنها زبان من , در پیش چشم تو
اشکی است بی صدا , از چشمه ای زلال

امید ماندنت , هر روز می رود
یک عمر گم شدم , در لحظه های حال

از شوق بی کسی , نالیده غصه ام
بر درد قصه ام , ای آشنا بنال

عاشق شدم ولی , تنهاتر از زمان
واین جرم بی کسی , در عشق من حلال

من در فراق تو , در سوی عشقمم
بی یاد از جنوب , شرمنده از شمال

اکنون که میروی , یک لحظه صبر کن
بگذار مهربان , من باشم و خیال



منت کشی

خدا استعداد منت کشی رو هم توی ما نذاشته


که لا اقل بتونیم دل کسی رو اگه می شکنیم


دوباره بدستش بیاریم


لویال تپل

همیشه فکر می کردی که خیلی می دونی

همیشه هم دوس داشتی که یه آدم بزرگ بشی


الان بزرگ شدی اما بازم خیلی نمی دونی

فقط دوس داری تظاهر کنی که آدم بدی هستی

با اینکه واقعا خوبی


راستی

آدما عاشق خوبی می شن نه بدی

توام بگرد دنبال خوبیای خودت

کم کم عاشق خودت می شی


پ.ن: دیشب ورزش نرفتی. شام خوردی و شکلات هم خوردی

تپلی بشی از خاطرخواهات کم میشناااااا

آروم...آروم

امروز صبحم با تو شروع شد

آرومه آروم


احساسم داره منفجر میشه

آرومه آروم


دارم بهت نزدیکتر میشم

آرومه آروم


و تو با من یکی میشی

آرومه آروم


شاید وقتی دیگر...