پرستیدنی

یادداشت های من

پرستیدنی

یادداشت های من

اومدن زمستون مبارک

بیا دستات چه ارومه

اگه حتی نمی مونه

بیا دستامو گرمش کن

اگه سرده زمستونه

 

خزونم رنگ پاییزم

ولی چشمام پر از حرفه

شدم نقاشی یک شب

که تا سینه پر از برفه

 

 

دارم گم میشم از جونم

بیا آغوشتو وا کن

درسته آخرش میگی

برو با عشق من تا کن

 

و من تنها شدم یک شب

غروب سرد بارونی

شبیه مرد آواره

و با حس یه زندونی

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
صفورا شنبه 4 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ب.ظ http://lahzehayeshaeraneh.blogsky.com

چه شعر قشنگی
دلم واسه وبلاگ گردی و تجدید خاطرات تنگ شده بود

نسیم جمعه 17 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ب.ظ

خیلی خوشگل بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد