پرستیدنی

یادداشت های من

پرستیدنی

یادداشت های من

هر چی ارزوی خوبه مال تو

امسال داره تموم میشه

با همه خاطرات خوب و بد

یادمه اون دفعه هم آخرای سال بود

یادته ؟ چهار سال گذشت

از سال 89 میشه5 سال


فکر کنم یه خاطره خوب واسم مونده که دارم بازم باهاش بزرگ میشم

بزرگ و بزرگتر

تا جایی که حس کنم می تونم باهات باشم

سال خوبی بودی واسم

چون اونو آوردی واسه من

با سالهای دیگه خاطرتو زنده می کنم

حالا که داری میری و دیگه هم بر نمی گردی

دوتا چیزو با خودت نبر

چشمای زیباشو و خاطره اون دوست دارمی که اخرش گفت و رفت


هر چی آرزوی خوبه مال تو

هر چی که خاطره داری مال من




تو را می سپارم به دل های خسته

یادته همیشه این شعرو با خودم زمزمه می کردم


دوس داشتم همیشه اینو توی وبلاگم بذارم

حالا فرصتش پیش اومده که اینو توی وبلاگم بذارم


سلام ای غروب غریبانه ی دل

سلام ای طلوع سحرگاه رفتن

سلام ای غم لحظه های جدایی

خدا حافظ ای شعر شبهای روشن

خدا حافظ ای قصه ی عاشقانه

خدا حافظ ای آبی روشن عشق

خدا حافظ ای عطر شعر شبانه

خدا حافظ ای همنشین همیشه

خدا حافظ ای داغ بر دل نشسته

تو تنها نمی مانی ای مانده بی من

تو را می سپارم به دلهای خسته

تور ا می سپارم به مینای مهتاب

تو را می سپارم به دامان دریا

اگر شب نشینم آگر شب شکسته

تو را میسپارم به رویای فردا

به شب می سپارم تورا تا نسوزد

به دل مسپارم تور ا تا نمیرد

اگر چشمه ی واژه از غم نخشکد

اگر روزگار این صدار ا نگیرد

خدا حافظ ای برگ وبار دل من

خداحافظ ای سایه سار همیشه

اگرسبز رفتی اگر زرد ماندم

خدا حافظ ای نو بهار همیشه


منم الان می خوام بهترین حرف دنیا رو بهت بزنم: اینکه همیشه به یادت هستم.

تازه دیشب بود که فهمیدم چقدر دوستم داره

و چقدر نگرانیه من واسش مهمه

هیچ وقت واسه بعضی کارا دیر نیست

اما با اومدن بهار. چه زمستون سختی رو باید تنهایی بگذرونم


لویال این لاو

چرا همش اذیتم

چی شده که این حس داره اینقدر سعی می کنه منو خورد کنه


من که خیلی روح بزرگی داشتم

چرا هر روز کوچیکتر میشه ؟


دیروز سعی کردم بهش حقیقت رو گم

اما بازم نشد

شاید باید موقعش برسه که گفته بشه


امروز صبح اما واقعا شارژم

صبح که بلند شدم با خودم گفتم


"عاشقی حس قشنگی است به انکار مکوش"


و من عاشقم...

و اما امروز

از اینکه این قدر من عاشق توام

و تو عاشق دیگری

و دیگری نیز ...


خسته که نه (چون مرد خسته نمیشه)

اما آرامشی و می خوام که من دارم به دنبالش می دوم و اون از من فرار می کنه

فقط وقتایی که باهام حرف می زنی

این آرامش تو چنگمه


پ. ن.

نمی دونم بالاخره بهش بگم که دوسش دارم یا نه

اگه منو پس زد چی ؟

لیسن

گوش کن


یه حس غریبی داره تورو فریاد می زنه

اونم درست زمانی که همه فکرت جای دیگه است

فرداش می فهمی که کاملا احساس میشدی


اون حس داره تورو فریاد می کشه

فقط گوش کن