پرستیدنی

یادداشت های من

پرستیدنی

یادداشت های من

این نوشته مال خودم نیست اما زیباست

این‌ سال‌ها چشممان به لای درِ خانه‌ بود، گوشمان به ناله‌ی لولا، بلکه فتحِ بابی شود، سیاهیِ دل پَر بکشد از زیارتِ پَرِ چادرِ سفیدِ شما.

شهره‌ شدیم به دریوزگی و عاشقی، خسته شدیم از این‌همه فراق. کابوسمان‌‌ شده یادِ شبِ رفتنتان، خوابمان شده رویای روزِ آمدنت.


بیچاره دل چه می‌فهمد «نه‌من، نه‌شما» یعنی چه؟

- لانگ شات

نظرات 3 + ارسال نظر
قاصدک بهارم یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:14 ب.ظ

وبلاگت قشنگه. حس های تو منو یاد حسهای یک نفر انداخت که مثل تو برای من یه وبلاگ درست کرده و توش مینویسه از من. یادت باشه مرده و قولش.

[ بدون نام ] یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:24 ب.ظ

سلام.............آره درد.هممون یه دردی تو زندگی داریم.که خدا رو به همین روزای عزیزش قسم میدم الهی که اون درد عشق نباشه...........................برات دعا میکنم.............شاید خدا به منم نظری کرد..........

مریم یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:25 ب.ظ http://razemaryamm.blogfa.com

امان از این ۳ حرف که وقتی حرفشم میزنی همه چیز یادت میره.............................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد