پرستیدنی

یادداشت های من

پرستیدنی

یادداشت های من

که من بی تو نه آغازم نه پایان

از دیروز صبح فکر کنم این اهنگ رو ۱۰۰ باری گوش دادم

آخرش از توی گوشیم پاکش کردم که خیالم راحت شه

اما هنوز دارم با خودم تکرارش می کنم

راستیُ دیروز یکی از کتابای دکترامو از صبح تا شب به همراه این آهنگ تموم کردم


خدا کنه اسم تو رو توی امتحان ننویسم


پ.ن:

می خوام بالای سر برگ امتحانم اینو بنویسم


ددپ

واسم شانس میاره


کم میشه معین گوش بدم. اما دیروز جبران همشو کردم و حسابی معینو شرمنده کردم

-------------------------------------

برای روز میلاد تن من

نمیخوام پیرهن شادی بپوشی


به رسم عادت دیرینه حتی

برایم جام سرمستی بنوشی


برای روز میلادم اگر تو

به فکر هدیه ای ارزنده هستی


منو با خود ببر تا اوج خواستن

بگو با من که با من زنده هستی


که من بی تو نه آغازم نه پایان

تویی آغاز روز بودن من


نذار پایان این احساس شیرین

بشه بی تو غم فرسودن من


نمیخوام از گلهای سرخابی

برایم تاج سرمستی بیاری


به ارزشهای ایثار محبت

به پایم اشک خوشحالی بباری


بذار از داغی دستهای تنهات

بگیره هرم گرما بستر من


بذار با تو بسوزه جسم خسته ام

ببینی آتش و خاکستر من


تو ای تنها نیاز زنده موندن

بکش دست نوازش بر سر من


به تن کن پیرهنی رنگ محبت

اگه خواستی بیایی دیدن من


که من بی تو نه آغازم نه پایان

تویی آغاز روز بودن من

...

تو با عیش و طرب خوش باش، من با ناله و زاری

دیشب خواب دیدم کنارم نشستی

برگشتی یه دفعه لپمو کشیدی .


تعبیرش چیه ؟



پ.ن.

1. امیدوارم سفر همه مسافرا بی خطر بوده باشه

2. یه قولی دادم که توی وبلاگ یه نفر یه چشمه از چیزایی که یاد گرفتمو نشون بدم. منتظر باشه

3. یه نفری بود هیچ وقت نمی ذاشت شعر بنویسم روی نوشته هاش. فکر کنم ذوقم کور شده


4. دیروز یه کنفرانش مهم داشتم. 12 شروع شد. اونم جلوی همه استادام. هنوز 5 دقیقه نگذشته بود که یه دفعه...... گوشیم روی ویبره نبود با اون اهنگ .... شروع کرد به داد و بیداد که اس ام اس داری. منم در کمال پررویی به هوای اینکه گوشیمو رو ویبره بذارم عذرخواهی کردم و اس ام اس رو خوندم. اما واقعا قبل از اس ام و بعد از اس ام اس ارائه ام 180 درجه فرق داشت. حالا حدس بزنین توش چی نوشته بود.


5. ددپ. این بار بیشتر از همیشه


این دفعه یه شعر می ذارم که با این شعر بزرگ شدم

-------------------------------------------


کجایی ای زجان خوشتر؟ شبت خوش باد من رفتم

بیا در من خوشی بنگر، شبت خوش باد من رفتم

نگارا بر سر کویت دلم را هیچ گر بینی

ز من دلخسته یاد آور، شبت خوش باد من رفتم

زمن چون مهر بگسستی، خوشی در خانه بنشستی

مرا بگذاشتی بر در، شبت خوش باد من رفتم

تو با عیش و طرب خوش باش، من با ناله و زاری

مرا کان نیست این بهتر، شبت خوش باد من رفتم

مرا چون روزگار بد، ز وصل تو جدا افکند

بماندم عاجز و مضطر شبت خوش باد من رفتم

بماندم واله و حیران، میان خاک و خون غلتان

دو لب خشک و دو دیده تر شبت خوش باد من رفتم

منم امروز بیچاره، ز خان و مانم آواره

 نه دل در دست و نه دلبر، شبت خوش باد من رفتم

مرا گویی که ای عاشق، نه ای وصل مرا لایق

 تورا چون نیستم در خور، شبت خوش باد من رفتم

همی گفتم که ناگاهی بمیرم در غم عشقت

نکردی گفت من باور، شبت خوش باد من رفتم

عراقی می سپارد جان و می گوید ز درد دل

کجایی ای ز جان خوشتر؟ شبت خوش باد من رفتم

حالا دستام مونده و تنهایی من

اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست

حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم


شاید این روزا تنها چیزی که تونست آرومم کنه همین بیت حافظ بوده

دوست دارم حافظ

چون گاهی شرمندم می کنی

هر چند می دونم که همه این چیزایی که دارم میکشم و تو کشیدی

شایدم بیشتر




-----------------------------------------

من..

خالی از عاطفه و خشم

خالی از خویشی و غربت

گیج و مبهوت بین موندن و نبودن...

عشق..

 

اخرین همسفر من

مثل تو منو رها کرد حالا دستام مونده و تنهایی من...

 

ای دریغ از من

که بیخود مثل تو گم شدم/   گم شدم تو ظلمت تن

ای دریغ از تو

که مثل عکس عشق / هنوزم داد میزنی تو اینه ی من...
 

آه...

گریمون هیچ خندمون هیچ.. باخته و برنده مون هیچ.. تنها آغوش تو مونده غیر از اون هیچ...

ای...

ای مثل من تک و تنها...

دستامو بگیر که عمر رفت..

دستامو بگیر.. زمین و اسمون هیچ...

ای دریغ از من که بیخود مثل تو گم شدم گم شدم تو ظلمت تن

ای دریغ از تو که مثل عکس عشق هنوزم داد میزنی تو اینه ی من..

آه....

گریمون هیچ خندمون هیچ.. باخته و برندمون هی..

تنها آغوش تو مونده غیر از اون هیچ...

 
بی تو میمیرم همه ی بود و نبود

بیا پر کن منو ای خورشید دلسرد

بی تو میمیرم

مثل قلب چراغ نور تو بودی.. کی منو از تو جدا کرد...